حرف های یک دانشجوی ترم اول پرستاری👩‍⚕👇
همین یک سال پیش بود ...
همین حوالی کنکور ...
همین روزایی که دغدغه افزایش تراز داشتم...
با اینکه اولای سال بود ولی خسته شده بودم ...
هزار بار به هزار دلیل میخواستم کلا درس و کنکور رو بزارم کنار ...
چون کم اورده بودم...
سال کنکورم اتفاقاتی که ازش میترسیدم دقیقا رخ داد...
اینکه تو یک ماه درگیر اثاث کشی باشی و نتونی درست درس بخونی...
اینکه یهو یک ماه مونده به کنکور مادرت مجبور شه عمل کنه و تو ازش مراقبت کنی تا حالش خوب شه...
اون ماه اخر که از مادرم مراقبت  میکردم فقط میتونستم شب ها درس بخونم ...
از خوابم میزدم تا به درسم برسم ...
در صورتی که بقیه دوستام همه رو خونده بودن و مشغول جمع بندی  بودن...
ولی من همیشه ارزو داشتم منو خانم پرستار صدا کنن👩‍⚕❤️

به عشق این رشته...❤️

به عشق اینکه خالصانه به مردم خدمت کنم...❤️

به عشق شغل مقدس پرستاری...❤️

جا نزدم و  تا شب کنکور خوندم ...
که به هدفم برسم...
و رسیدم...
میخوام اینو بهت بگم بهونه واسه خودت نیییاااررر...
 چون نه خودتو میتونی قانع کنی نه بقیه رو ...
همه فقط و فقط ازتو یه نتیجه میبینن ...
هیچ کس خستگیاتو نمیبینه ...
پس تو هم اهمیتی به خستگیات نده و ادامه بده ...
تو فقط میتونی به داد خودت برسی نه فرد دیگه ای ...
تو فقط یک بار زندگی میکنی پس حق داری همون یک بار جوری که دوست داری زندگی کنی ...
بجنگ براشون ...💪
بجنگ برای ارزوهات ...💪
تو اگر بدونی لحظه رسیدن به هدف چه لحظه شیرینی هست هیچ وقت از ادامه راه ناامید نمیشی...😍
لحظه رسیدن به هدف رو با هیچ‌چیزی نمیشه عوض کرد ...😍
انگار کل دنیارو بهت دادن وقتی میبینی همون  چیزی قبول شدی که دوست داشتی...😍

آرزومند آرزوهای شیرینت❤️